استاکیسم-۲
استاکیسم جنبش هنری با اهداف ضد پستمدرنیستی
استاکیسم جنبش هنری با اهداف ضد پستمدرنیستی
استاکیسم یک جنبش هنری بینالمللی میباشد که در سال ۱۹۹۹ میلادی با اهداف ضد پستمدرنیستی و برای بازآفرینی مدرنیسم در لندن بنیانگذاری شد.
میباشد. در زمینه های مختلف و از جمله نقاشی وجود دارد. Billy Childish موسس اصلی آن
هر زمان که درهنر معاصر بریتانیا نوبت به برگزاری مسابقه ی ترنر می رسد، بحثی نیز در این خصوص در می گیرد که آیا هنر مفهومی (کانسپچوال آرت) واقعاً هنر است.
در مسابقه ی ترنر استاکیست ها هر ساله در خارج از محوطه ی گالری تیت تظاهرات به راه می اندازند. به عقیده ی استاکیست ها هنر « به تمام معنا » در نقاشی بر روی بوم خلاصه می شود.
بیانیهها :
(۱۹۹۹ ) استاکیستها اولین و شناختهشدهترین بیانیهی
علیه مفهومگرایی، لذتگرایی و هنرمندان خودپرست.
۱. استاکیسم نبردی است برای اصالت. بهوسیلهی برداشتن نقاب زرنگبازی و اقرار به موقعیتی که در آن هستیم، استاکیستها به خودشان اجازه میدهند تا احساساتشان را بدون سانسور بیان کنند.
۲. نقاشی وسیلهای است برای کشف خود. نقاشی شخص را کاملا متعهد میسازد به کار، احساس، فکر، بینش و اینکه تمام آنها را با کلیات و جزیاتی صادقانه و دقیق آشکار کند.
۳. استاکیسم گونهای از هنر را ارایه میدهد که کلینگر است. برخورد خودآگاه و ناخودآگاه، فکر و احساس، روح و جسم و شخصی و عمومی. مدرنیسم مکتبی است که از هم میپاشاند؛ – گونهای از هنر مجزا شدهاست و آنقدر بر رویش اغراق میشود تا به کلیت هنر آسیب برسد. این یک تحریف بنیادین در تجربه بشریت است و باعث دروغی خودپسندانه میشود.
۴. هنرمندانی که نقاشی نمیکنند هنرمند نیستند.
۵. هنری که باید در گالری باشد تا هنر باشد هنر نیست.
۶. استاکیست نقشها را نقاشی میکنند چراکه آنچه اهمیت دارد نقاشی کردن نقشهاست.
۷. استاکیست با جوایز آنچنانی فریب نمیخورد، بلکه قلبا درگیر فرآیند نقاشی میشود. موفقیت برای یک استاکیست این است که صبحها از رختخواب بیرون بیاید و نقاشی کند.
۸. این وظیفهی استاکیست است که در ترس و معصومیت خود کندوکاو کند، با پدید آوردن تابلوهای نقاشی و نمایش آنها به عموم، بدین صورت توسعه جامعه توسط جایگزین کردن قالب مشترک به جای تجربه شخصی و قالب شخصی به جای تجربه مشترک صورت میگیرد.
۹. استاکیست یک هنرمند حرفهای نیست بلکه مشتاق آموختن است یعنی کسی که ترجیح میدهد بر روی بوم خطر کند تا اینکه پشت اشیای حاضرآماده پنهان شود (برای مثال یک گوسفند مرده). یک مشتاق در مقابل یک حرفهای جایگاه پایینتری ندارد بلکه همواره در آموختن تجربه پیشتاز است و در قید این نیاز نیست که مصون از خطا جلوه کند. جهش تاثیرات بشر توسط انسان باجرات صورت میگیرد، چراکه او ملزم به حفظ مقام خود نیست. برخلاف یک حرفهای استاکیست از شکست نمیهراسد.
۱۰. نقاشی رمزآلود است. نقاشی دنیاهایی در دنیاهایی دیگر میسازد، به واقعیات روانی پنهانی که ما در آنها زندگی میکنیم دست مییابد. نتایج بهدست آمده کاملا از مواد بهکار گرفته شده متفاوت میباشد. یک شی موجود (مثل یک گوسفند مرده) مانع از دسترسی به دنیای درون میشود و تنها میتواند بخشی از دنیای فیزیکیای که در آن جای گرفتهاست باشد، چه در زبالهدانی چه در نمایشگاه. هنر حاضرآماده ماتریالیسم را به چالش در میآورد.
۱۱. پستمدرنیسم، در تلاش نوجوانانهی خود برای تقلید هوش و ذکاوت هنر مدرن، خودش را در بنبستی احمقانه یافتهاست. آنچه که قبلا تلاشی برای جستوجو و شوراندن بود (به عنوان دادایسم) راهش را به زرنگبازی پوسیدهای دادهاست که مورد سواستفادهی اقتصادی قرار میگیرد. استاکیست هنر زندهای را فریاد میزند که شامل تمام جنبههای تجربیات بشری است، شهامت این را دارد که ایدههایش را بهوسیلهی رنگدانهی ابتدایی بیان کند و احتمالا خودش را به عنوان یک غیرزرنگ تجربه میکند.
۱۲. علیه وطنپرستهای متعصب «هنر بریت» و هنرمند خودپرست. استاکیسم یک غیر-جنبش جهانی است.
۱۳. استاکیسم علیه «ایسم» است. استاکیسم یک «ایسم» نمیشود چراکه استاکیسم در واقع استاکیسم نیست بلکه از رده خارج است!
۱۴. «هنر بریت»، که توسط «ساچیها»، جریان محافظهکاری و حزب «کارگر» حمایت میشود، ادای این ادعایشان را در میآورند که ویرانگر و پیشرو هستند.
۱۵. نزاعهای پیاپی هنرمند خودپرست برای به رسمیت شناخته شدن توسط عموم منجر به ترس و درماندگی پیاپی میشود. استاکیست خطر اشتباه را با اشتیاق میپذیرد و آگاهانه این جسارت را دارد که ایدههای خودش را در شاخههای نقاشی به نمایش بگذارد. درحالیکه ترس از شکست هنرمند خودپرست به صورت اجتناب ناپذیری زیرپوستانه نفرت از خود را بروز میدهد. اشتباهی که استاکیست مرتکب میشود او را وارد وادی عمیقی میسازد که منجر به فهم بیفایده بودن تمام دعواها میشود. استاکیست نزاع نمیکند – چراکه این باعث دوری از خود و جایگاهت میشود – استاکیست درگیر لحظه است.
۱۶. استاکیست وظیفهی دشوار بازی کردن نقشهای نوگرایی، یکه زنی و جلب توجه کردن را دنبال نمیکند. همچنین استاکیست نه به عقب و نه به جلو نگاه نمیکند بلکه درگیر مطالعهی وضعیت کنونی بشر میباشد. استاکیستها برای جایگزین کردن کار بهجای زرنگبازی مبارزه میکنند، واقعیت بهجای انتزاع، محتوا بهجای پوچی، طنز بهجای هجو و نقاشی بهجای خودستایی.
۱۷. اگر این آرزوی یک مفهومیگرا است که همیشه زرنگ باشد آنوقت این وظیفهی استاکیست است که همیشه در اشتباه باشد.
۱۸. استاکیست مخالف روش برپایی نمایشگاه بر روی دیوار سفید میباشد و خواستار برپایی نمایشگاهها در داخل خانهها و همچنین موزههای کهنه میباشد، همراه با مبلمان راحتی و فنجانهای چای. محیطی که هنر در آن تجربه میشود نباید بیحال و ساختگی باشد.
۱۹. تحصیلات: بهجای تبلیغ در ترفیع احساسات شخصی از طریق جریانهای شایسته هنری و غنا بخشیدن به جامعه، نظام مدارس هنری به یک کاغذبازی حسابشده تبدیل شدهاست که اهداف اولیه آنها مالی میباشد. استاکیست خواستار یک سیاست باز پذیرش برای تمام مدرسههای هنری است که بر اساس کار شخص، گذشته از سابقهی تحصیلی او – یا به قول معروف سابقهای که ندارد – باشد.
ما همچنین خواهان در دسترس بودن تمام ساختمانهای دانشکدهها برای تحصیل افراد بالغ و برای استفاده تفریحی افراد بومی همان ناحیه میباشیم..
۲۰. استاکیسم پذیرای هرگونه اتهامی میباشد، ما تنها کسانی را که در همان نقطهی آغاز میایستند متهم میکنیم – استاکیسم در نقطهی پایان آغاز میشود!

از سایت منبع این نوشته دیدن فرمایید